به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در اخبار ویژه های خود نوشت:
آقای زیباکلام! تا ببینیم انشای بعدی شما چه باشد؟!
صادق زیباکلام با برشمردن برخی مشکلات اقتصادی مدعی شد برنامه هستهای را باید کنار گذاشت.وی در نامهای خطاب به مدیر مسئول کیهان که جز کیهان به سایر رسانهها و سایتها ارسال شده (!) مینویسد: کشوری که سرانه دوا و درمان و آموزش و پرورش آن همردیف کشورهای توسعهنیافته و آفریقایی است؛ محیطزیست آن بدل به زبالهدانی بزرگی شده و منظما دارد از بین میرود؛ سطح آبهای زیرزمینی آن به دلیل بیتوجهی و نبود بودجه دهها متر پایین رفته و کشور را در معرض یک بحران جدی خشکسالی قرار داده؛ با 5/6 میلیون بیکار روبروست و هزار و یک مشکل دیگر دارد، آیا درست است این همه توانش صرف برنامههای هستهایاش بشود؟
وی میافزاید: جناب شریعتمداری، گیریم بنده ناصبی، دهری، بابی، زندیق و جزء سایر ملاحده و جنود شیطانی خذلهمالله و جنابعالی و سایر موافقین هستهای وفقهالله در صراط مستقیم و کامروا در هر دو دنیا. اما اصل سوال لکن همچنان سر جایش باقی مانده: هستهای چه کمکی به پیشرفت و رشد و توسعه اقتصادی ما کرده است؟آقای زیباکلام توضیح نمیدهد که اولا بر چه مبنایی سرانه درمان و آموزش و پرورش ایران را با کشورهای توسعهنیافته آفریقایی مقایسه میکند؟ ثانیا اگر ایشان واقعا غصه بیکاری و مشکلات موجود اقتصادی را دارد، چرا از متهم اول سوءاستفاده و فساد اقتصادی 3 هزار میلیاردتومانی با این ادعای خلاف واقع که او کارآفرین است، دفاع کرد حال آن که آن غارتگر اقتصادی پول هنگفت 3 هزار میلیاردی را نه از راه خلاقیت و تولید و کارآفرینی، بلکه با زد و بند و دادن چمدانهای رشوهای که هر کدام بالغ بر 200 تا 300 میلیون رشوه را بالغ میشدند، به دست آورد؟
نکته سوم این است که آقای زیباکلام چرا به جای استدلال معقول و متین، خودزنی میکند؟! و با مظلومنمایی چنین القا میکند که او را ناصبی و بابی و دهری و زندیق میشمارند؟ در کدام رسانه به ایشان چنین تهمتی زدهاند؟! این هم از زرنگیهای نه چندان آمیخته با نبوع آقای زیباکلام است که به هنگام تنگ آمدن عرصه استدلال، اقدام به مظلومنمایی و تحریک عواطف میکند. آقای زیباکلام با همان ادبیات آمریکاییها مدعی شده باید غنیسازی را جمع کرد و آقای داریوش سجادی اصلاحطلب و مشاور سابق کروبی در واکنش به اظهار نظر ایشان گفت؛ این حرف، شبیه سخنان سپهبد رزمآرا در بحبوحه نهضت ملی شدن نفت است مبنی بر اینکه ملت ایران وقتی نمیتواند آفتابه بسازند، چه ادعایی برای ملی کردن نفت دارند.
جوهر استدلال آقای زیباکلام این است که برنامه هستهای به هزینهها و دردسرهایش نمیارزد. اما سوال این است که آیا مسئله ما با آمریکا صرفا همین برنامه هستهای است؟! اگر مثلا همین آمریکاییها گفتند آقای زیباکلام و بقیه ملت ایران نباید نفس بکشند چون باعث آلودگی هوا و تولید دیاکسید کربن میشوند! یعنی آقای زیباکلام و بقیه ملت ایران باید نفس نکشند؟! اگر آمریکاییها گفتند ما پیشرفت ایرانیها در حوزه نانوتکنوژی و... را نمیپسندیم باید تعطیل کنیم؟ غیرت آقای زیباکلام کجا ممکن است گل کند؟ یعنی ملت ایران باید اختیار حیات و ممات خود را به آمریکا و انگلیس بسپارند؟ اگر اینگونه است که آقای زیباکلام نباید در تمجید از دکتر مصدق قلمفرسایی کند بلکه باید او را نیز تخطئه کند که چرا کم یا زیاد دنبال بومی و ملی کردن صنعت نفت بود.
شما آقای زیباکلام الحمدلله ناصبی و زندیق نیستید اما در سرمقاله آن روزنامه غربگرا اذعان کردید که اگر به جای صادق زیباکلام، نام شما جانسون و اسمیت بود، حالا نظریات شما را در غرب حلوا حلوا میکردند!و اما بعدالتحریر؛ آقای زیباکلام! این بود پاسخ بنده تا ببینیم انشای بعدی شما چه باشد؟!
«ساختار سایبری وزارت دفاع اسرائیل هک شد».
رویتر نوشت: تازهترین گزارشهایی که از اورشلیم [بیتالمقدس] و بوستون رسیده، حاکی از آن است که سیستم کامپیوتری وزارت دفاع اسرائیل هک شده و با سیستمی مشابه سیستم امنیت سایبری خود آن وزارتخانه به آن حمله شده است.مسئول امنیت سایبری وزارت دفاع اسرائیل میگوید؛ ساختاری که از سیستم رایانهای اسرائیل در برابر حملات احتمالی فلسطینیان محافظت میکند، به دست کم 15 دستگاه کامپیوتر وزارت دفاع اسرائیل حمله کرده است.خبرگزاری رویتر اضافه کرد: این حمله سایبری از خاک آمریکا و ظاهرا از بوستون انجام شده، اما با ساختار، ویژگی و روش حمله قبلی که سال گذشته به همین سیستم شده بود، مشابهت بسیاری دارد.
رویتر مینویسد: خبر این حمله سایبری یک روز پیش از آغاز نشستی سه روزه با محور فنآوری سایبری در اورشلیم منتشر شد. انتشار این خبر تقریبا بلافاصله پس از آن صورت گرفت که بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل در نشست اقتصاد جهان در داووس سوئیس از پیشرفتهای شایان توجه فنآوری رژیم صهیونیستی به طور مبسوط سخن گفت.مسئولان وزارت دفاع اسرائیل گفتهاند متاسفانه پیچیدگی سیستمهای رایانهای بسیار بیشتر از آن است که بتوان زمان دقیقی برای انجام کاری این چنین برایش تعیین کرد و از همین روی است که مهار این دست حملات پیش از وقوع آن نیز دشوار است.
نه به آن تحریم انتخابات نه به این دستپاچگی بیهنگام
عضو بنیاد باران و مشاور انتخاباتی محمدرضا عارف، راز دستپاچگی اصلاحطلبان و تقلای انتخاباتی زودهنگام این طیف را فاش کرد.حسن رسولی در انتخابات ریاستجمهوری اخیر، سخنگوی ستاد انتخاباتی محمدرضا عارف بود. او اخیرا مصاحبهای با روزنامه خبر درباره انتخابات مجلس دهم انجام داده و زمان این انتخابات را یک سال جلو کشیده است!انتخابات مجلس نهم 12 اسفند 1390 برگزار گردید و این مجلس، هفتم خرداد 1391 دایر گردید و بنابراین طبق قانون تا هفت خرداد 1395 فعالیت خواهد کرد. اما عضو بنیاد به ظاهر غیرسیاسی باران میگوید: حدودا 16 ماه دیگر تا افتتاح مجلس دهم باقی است. بر اساس قانون اساسی 7 خرداد 95 دوره قانونی مجلس نهم تمام میشود و دهمین دوره مجلس شورای اسلامی آغاز خواهد شد. از این 16 ماه چنانچه 6 ماهش را کسر کنیم که در آن متولیان، مجریان و ناظران انتخابات درگیر فراهمسازی مقدمات انتخابات هستند، عملا تا جدی شدن امر انتخابات در کشور 10 ماه باقی است.(!)
او همچنین پیشبینی کرد که اصلاحطلبان و اعتدالگرایان با یکدیگر ائتلاف کنند.به نظر میرسد با این اظهارات شتابزده، علت هول شدن اصلاحطلبان و زین کردن رسانههای وابسته برای انتخابات مجلس دهم- آن هم بیش از 2 سال زودتر از موعد مقرر- را بهتر بتوان درک کرد. این رسانهها، با ربط و بی ربط میکوشند نوع مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، ورزشی، هنری و ... را به انتخابات مجلس مربوط کنند.احتمالا علت دیگر این دستپاچگی، خبط استراتژیک افراطیون جبهه اصلاحات در تحریم انتخابات مجلس نهم (اسفند 90) می باشد که دست بر قضا باعث شد رکورد مشارکت 63 درصدی به عنوان یکی از رکوردهای بالای مشارکت در 9 دوره انتخابات مجلس رقم بخورد.یادآور میشود رسانههای اصلاحطلب در انتخابات امسال، محمدرضا عارف را به خاطر نامزد شدن، به عنوان اصلاحطلب بدلی و قلابی و مامور نهادهای امنیتی توصیف کردند.
دنیسراس: ایران از استقلال خود کوتاه نمیآید
مشاور پیشین باراک اوباما با فهرست کردن توقعات متعدد آمریکا از ایران پیشبینی کرد توافق هستهای جامع منعقد نخواهد شد.دنیسراس که اکنون در اندیشکده سیاست خاور نزدیک واشنگتن حضور دارد، در مجله فارینپالیسی به بررسی کش و قوس هستهای و شروع اجرای توافق ژنو پرداخت. او مینویسد: بالاخره اجرای دوره 6 ماهه توافق ژنو میان 5+1 و ایران آغاز شده اما هیچ کس به این مسئله خوشبین نیست. باراک اوباما احتمال منتهی شدن توافق موقت فعلی به توافق جامع را کمتر از 50 درصد پیشبینی کرد و عباس عراقچی معاون وزیر خارجه ایران میگوید این تخمین، رقم بالایی است.راس تصریح میکند: شاید در حرف، به عقب برگرداندن برنامه هستهای ایران شدنی باشد. با این حال با توجه به بیاعتمادی ریشهدار، آنچه در حرف شدنی به نظر میرسد، در عمل آسان به نظر نمیرسد.
وی آنگاه با طرح ادعاهای فاقد سند مبنی بر اینکه «ایران به سؤالات درباره ابعاد احتمالی نظام برنامه هستهای خود پاسخ نگفته» و «با 20 هزار سانتریفیوژ میتوان اورانیوم لازم برای 6 بمب اتمی را تولید کرد»، مینویسد: در شرایطی که ایران زیرساختهای هستهایاش را جزئی از غرور و استقلال خود میداند و خواسته آمریکا مستلزم نادیده گرفتن این مسائل است، میتوان تصور کرد که ایران در مقابل به عقب بازگرداندن برنامه هستهایاش مقاومت خواهد کرد. در مقابل واشنگتن حاضر نیست ایران را به عنوان کشوری در آستانه هستهای شدن بپذیرد.
در ادامه تحلیل فارینپالیسی آمده است: «اوباما به صراحت گفته است ایران نمیتواند تأسیسات غنیسازی فردو و یا رآکتور آب سنگین را داشته باشد و علاوه بر این، باید تعداد سانتریفیوژهایش را کاهش دهد. من در زمره کسانی هستم که معتقدند آمریکا میتواند برنامه غنیسازی محدود ایران را بپذیرد، اما به نظر من تعداد سانتریفیوژها باید اندک باشد، قطعاً کمتر از 10 درصد ] 2 هزار دستگاه[ تعداد کنونی آنها- که قریب به 20 هزار دستگاه است. افزون بر این، این تعداد نمیتواند شامل سانتریفیوژهای نسل بعدی که ایران هم اکنون در حال ساختشان است، باشد.راس در پایان تصریح میکند: در حقیقت اظهارات آیتالله علی خامنهای رهبر عالی ایران، روحانی رئیس جمهوری و جواد ظریف وزیر خارجه وی حاوی کوچکترین نشانهای نیست که گویای اعتقاد آنها به لزوم تقلیل برنامه هستهایشان در راستای این محورها باشد.
حتی در رؤیا نمیگنجید که ایران مانند امروز قدرتمند شود
«از قرنها پیش هرگز میراثداران تاریخ ایران در رؤیاهایشان هم نمیگنجید که محور قدرت در منطقه باشند».هفتهنامه فرانسوی نوول ابزرواتور در تبیین مطلب فوق نوشت: ایران از همان آغاز انقلاب اسلامی آرزو داشت یک دیپلماسی منطقهای برای خود در محدوده میان آسیای مرکزی، افغانستان و پاکستان، خاورمیانه و قاره آفریقا تعریف کند.آنتوان اسفر نویسنده این تحلیل میافزاید: در جنگ میان عراق و ایران در سالهای 1980-88 تنها کشور عربی که از ایران پشتیبانی کرد سوریه بود که حکومتش را علویها- یعنی یکی از شعبههای مذهب شیعه- اداره میکردند. از درون این جنگ، ایران نه تنها بعنوان یک قدرت منطقهای بیرون آمد، بلکه خود را به مثابه واتیکان شیعیان نمایان ساخت.
نویسنده آنگاه به حادثه یازده سپتامبر و ظهور القاعده میپردازد که باعث ایجاد یک ائتلاف جهانی علیه تروریسم شد و به مداخله نظامی در عراق انجامید. وی مینویسد: این حوادث یک هدیه غیرقابل انتظار برای ایران بود که باعث شد همه قدرت در عراق به شیعیان تفویض گردد و همچنین شاهراهی در مقابل ایران گشود که یک مسیر طولانی از بغداد تا دمشق را پوشش میداد و در لبنان بویژه تا مرزهای جنوبی این کشور، یعنی تا قلب استحکامات حزبالله ادامه مییافت.
نوول ابزرواتور خاطرنشان کرد: «لااقل از قرنها پیش تاکنون، هرگز میراثداران تاریخ ایران حتی در رویاهایشان نمیگنجید که مذهب شیعه، چنین محور مقتدر ژئوپولیتیکی در منطقه ایجاد کند، بطوری که امپراطوری پارس به یک قدرت مدیترانهای تبدیل گردد. این پیروزی نتیجه رفتارهای آمریکا و متحدان غربیاش در عراق است. با اتکا به این تصویر حالا بیشتر میتوان فهمید که چرا ایران بیقید و شرط از حکومت سوریه دفاع میکند و نمیخواهد اجازه دهد که یکی از پایههای اصلی قدرتش در خاورمیانه فرو ریزد».
پیشرفتهای ایران غیرقابل انکار و غبطهبرانگیز است
عضو هیئت مدیره شبکه الجزیره میگوید پیشرفتهای ایران غیرقابل انکار و غبطهبرانگیز است.فیصل القاسم متولد سوریه و دارای تابعیت انگلیس، پیش از این همکار شبکههای بیبیسی و امبیسی بوده و هم اکنون در میان هیئت مدیره شبکه الجزیره قرار دارد. وی ضمن مقالهای نوشت: نمیتوان انکار کرد که ایران، برعکس بسیاری از کشورهای عربی، از چند دهه پیش در تلاش است تا خود را، نه فقط در زمینه نیروی انسانی که دارای وزنی در منطقه است، بلکه به عنوان یک قدرت نظامی، اقتصادی و علمی ثابت کند.وی میافزاید: هیچ انسان عاقلی نمیتواند برای این عزم و اراده ایرانی احترام قائل نشود. شیوه کار آنها مانند قالیبافان توانمند ایرانی است که برای بافتن قالیچههای بسیار زیبا و ظریف، دست از تلاش نمیکشند، حتی اگر سالها وقت صرف آن شود. عربها اما، برعکس ایرانیها، کمنفساند و از لحاظ جدیت و ثبات و پایداری توان رقابت با آنها را ندارند. القاسم مینویسد: باید به مبارزه ایران با غرب برای دستیابی به انرژی اتمی غبطه خورد. آنها بالاخره توانستند خود را به عنوان یک قدرت هستهای به دنیا معرفی کنند و به یمن سیاستهای بلندپروازانه که از نگاه کسی پنهان نیست، توانستهاند در سراسر منطقه نفوذ داشته باشند. به منطقه هم قانع نیستند و پا به آفریقا و آمریکای جنوبی گذاشتهاند.
آقای زیباکلام! تا ببینیم انشای بعدی شما چه باشد؟!
صادق زیباکلام با برشمردن برخی مشکلات اقتصادی مدعی شد برنامه هستهای را باید کنار گذاشت.وی در نامهای خطاب به مدیر مسئول کیهان که جز کیهان به سایر رسانهها و سایتها ارسال شده (!) مینویسد: کشوری که سرانه دوا و درمان و آموزش و پرورش آن همردیف کشورهای توسعهنیافته و آفریقایی است؛ محیطزیست آن بدل به زبالهدانی بزرگی شده و منظما دارد از بین میرود؛ سطح آبهای زیرزمینی آن به دلیل بیتوجهی و نبود بودجه دهها متر پایین رفته و کشور را در معرض یک بحران جدی خشکسالی قرار داده؛ با 5/6 میلیون بیکار روبروست و هزار و یک مشکل دیگر دارد، آیا درست است این همه توانش صرف برنامههای هستهایاش بشود؟
وی میافزاید: جناب شریعتمداری، گیریم بنده ناصبی، دهری، بابی، زندیق و جزء سایر ملاحده و جنود شیطانی خذلهمالله و جنابعالی و سایر موافقین هستهای وفقهالله در صراط مستقیم و کامروا در هر دو دنیا. اما اصل سوال لکن همچنان سر جایش باقی مانده: هستهای چه کمکی به پیشرفت و رشد و توسعه اقتصادی ما کرده است؟آقای زیباکلام توضیح نمیدهد که اولا بر چه مبنایی سرانه درمان و آموزش و پرورش ایران را با کشورهای توسعهنیافته آفریقایی مقایسه میکند؟ ثانیا اگر ایشان واقعا غصه بیکاری و مشکلات موجود اقتصادی را دارد، چرا از متهم اول سوءاستفاده و فساد اقتصادی 3 هزار میلیاردتومانی با این ادعای خلاف واقع که او کارآفرین است، دفاع کرد حال آن که آن غارتگر اقتصادی پول هنگفت 3 هزار میلیاردی را نه از راه خلاقیت و تولید و کارآفرینی، بلکه با زد و بند و دادن چمدانهای رشوهای که هر کدام بالغ بر 200 تا 300 میلیون رشوه را بالغ میشدند، به دست آورد؟
نکته سوم این است که آقای زیباکلام چرا به جای استدلال معقول و متین، خودزنی میکند؟! و با مظلومنمایی چنین القا میکند که او را ناصبی و بابی و دهری و زندیق میشمارند؟ در کدام رسانه به ایشان چنین تهمتی زدهاند؟! این هم از زرنگیهای نه چندان آمیخته با نبوع آقای زیباکلام است که به هنگام تنگ آمدن عرصه استدلال، اقدام به مظلومنمایی و تحریک عواطف میکند. آقای زیباکلام با همان ادبیات آمریکاییها مدعی شده باید غنیسازی را جمع کرد و آقای داریوش سجادی اصلاحطلب و مشاور سابق کروبی در واکنش به اظهار نظر ایشان گفت؛ این حرف، شبیه سخنان سپهبد رزمآرا در بحبوحه نهضت ملی شدن نفت است مبنی بر اینکه ملت ایران وقتی نمیتواند آفتابه بسازند، چه ادعایی برای ملی کردن نفت دارند.
جوهر استدلال آقای زیباکلام این است که برنامه هستهای به هزینهها و دردسرهایش نمیارزد. اما سوال این است که آیا مسئله ما با آمریکا صرفا همین برنامه هستهای است؟! اگر مثلا همین آمریکاییها گفتند آقای زیباکلام و بقیه ملت ایران نباید نفس بکشند چون باعث آلودگی هوا و تولید دیاکسید کربن میشوند! یعنی آقای زیباکلام و بقیه ملت ایران باید نفس نکشند؟! اگر آمریکاییها گفتند ما پیشرفت ایرانیها در حوزه نانوتکنوژی و... را نمیپسندیم باید تعطیل کنیم؟ غیرت آقای زیباکلام کجا ممکن است گل کند؟ یعنی ملت ایران باید اختیار حیات و ممات خود را به آمریکا و انگلیس بسپارند؟ اگر اینگونه است که آقای زیباکلام نباید در تمجید از دکتر مصدق قلمفرسایی کند بلکه باید او را نیز تخطئه کند که چرا کم یا زیاد دنبال بومی و ملی کردن صنعت نفت بود.
شما آقای زیباکلام الحمدلله ناصبی و زندیق نیستید اما در سرمقاله آن روزنامه غربگرا اذعان کردید که اگر به جای صادق زیباکلام، نام شما جانسون و اسمیت بود، حالا نظریات شما را در غرب حلوا حلوا میکردند!و اما بعدالتحریر؛ آقای زیباکلام! این بود پاسخ بنده تا ببینیم انشای بعدی شما چه باشد؟!
«ساختار سایبری وزارت دفاع اسرائیل هک شد».
رویتر نوشت: تازهترین گزارشهایی که از اورشلیم [بیتالمقدس] و بوستون رسیده، حاکی از آن است که سیستم کامپیوتری وزارت دفاع اسرائیل هک شده و با سیستمی مشابه سیستم امنیت سایبری خود آن وزارتخانه به آن حمله شده است.مسئول امنیت سایبری وزارت دفاع اسرائیل میگوید؛ ساختاری که از سیستم رایانهای اسرائیل در برابر حملات احتمالی فلسطینیان محافظت میکند، به دست کم 15 دستگاه کامپیوتر وزارت دفاع اسرائیل حمله کرده است.خبرگزاری رویتر اضافه کرد: این حمله سایبری از خاک آمریکا و ظاهرا از بوستون انجام شده، اما با ساختار، ویژگی و روش حمله قبلی که سال گذشته به همین سیستم شده بود، مشابهت بسیاری دارد.
رویتر مینویسد: خبر این حمله سایبری یک روز پیش از آغاز نشستی سه روزه با محور فنآوری سایبری در اورشلیم منتشر شد. انتشار این خبر تقریبا بلافاصله پس از آن صورت گرفت که بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل در نشست اقتصاد جهان در داووس سوئیس از پیشرفتهای شایان توجه فنآوری رژیم صهیونیستی به طور مبسوط سخن گفت.مسئولان وزارت دفاع اسرائیل گفتهاند متاسفانه پیچیدگی سیستمهای رایانهای بسیار بیشتر از آن است که بتوان زمان دقیقی برای انجام کاری این چنین برایش تعیین کرد و از همین روی است که مهار این دست حملات پیش از وقوع آن نیز دشوار است.
نه به آن تحریم انتخابات نه به این دستپاچگی بیهنگام
عضو بنیاد باران و مشاور انتخاباتی محمدرضا عارف، راز دستپاچگی اصلاحطلبان و تقلای انتخاباتی زودهنگام این طیف را فاش کرد.حسن رسولی در انتخابات ریاستجمهوری اخیر، سخنگوی ستاد انتخاباتی محمدرضا عارف بود. او اخیرا مصاحبهای با روزنامه خبر درباره انتخابات مجلس دهم انجام داده و زمان این انتخابات را یک سال جلو کشیده است!انتخابات مجلس نهم 12 اسفند 1390 برگزار گردید و این مجلس، هفتم خرداد 1391 دایر گردید و بنابراین طبق قانون تا هفت خرداد 1395 فعالیت خواهد کرد. اما عضو بنیاد به ظاهر غیرسیاسی باران میگوید: حدودا 16 ماه دیگر تا افتتاح مجلس دهم باقی است. بر اساس قانون اساسی 7 خرداد 95 دوره قانونی مجلس نهم تمام میشود و دهمین دوره مجلس شورای اسلامی آغاز خواهد شد. از این 16 ماه چنانچه 6 ماهش را کسر کنیم که در آن متولیان، مجریان و ناظران انتخابات درگیر فراهمسازی مقدمات انتخابات هستند، عملا تا جدی شدن امر انتخابات در کشور 10 ماه باقی است.(!)
او همچنین پیشبینی کرد که اصلاحطلبان و اعتدالگرایان با یکدیگر ائتلاف کنند.به نظر میرسد با این اظهارات شتابزده، علت هول شدن اصلاحطلبان و زین کردن رسانههای وابسته برای انتخابات مجلس دهم- آن هم بیش از 2 سال زودتر از موعد مقرر- را بهتر بتوان درک کرد. این رسانهها، با ربط و بی ربط میکوشند نوع مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، ورزشی، هنری و ... را به انتخابات مجلس مربوط کنند.احتمالا علت دیگر این دستپاچگی، خبط استراتژیک افراطیون جبهه اصلاحات در تحریم انتخابات مجلس نهم (اسفند 90) می باشد که دست بر قضا باعث شد رکورد مشارکت 63 درصدی به عنوان یکی از رکوردهای بالای مشارکت در 9 دوره انتخابات مجلس رقم بخورد.یادآور میشود رسانههای اصلاحطلب در انتخابات امسال، محمدرضا عارف را به خاطر نامزد شدن، به عنوان اصلاحطلب بدلی و قلابی و مامور نهادهای امنیتی توصیف کردند.
دنیسراس: ایران از استقلال خود کوتاه نمیآید
مشاور پیشین باراک اوباما با فهرست کردن توقعات متعدد آمریکا از ایران پیشبینی کرد توافق هستهای جامع منعقد نخواهد شد.دنیسراس که اکنون در اندیشکده سیاست خاور نزدیک واشنگتن حضور دارد، در مجله فارینپالیسی به بررسی کش و قوس هستهای و شروع اجرای توافق ژنو پرداخت. او مینویسد: بالاخره اجرای دوره 6 ماهه توافق ژنو میان 5+1 و ایران آغاز شده اما هیچ کس به این مسئله خوشبین نیست. باراک اوباما احتمال منتهی شدن توافق موقت فعلی به توافق جامع را کمتر از 50 درصد پیشبینی کرد و عباس عراقچی معاون وزیر خارجه ایران میگوید این تخمین، رقم بالایی است.راس تصریح میکند: شاید در حرف، به عقب برگرداندن برنامه هستهای ایران شدنی باشد. با این حال با توجه به بیاعتمادی ریشهدار، آنچه در حرف شدنی به نظر میرسد، در عمل آسان به نظر نمیرسد.
وی آنگاه با طرح ادعاهای فاقد سند مبنی بر اینکه «ایران به سؤالات درباره ابعاد احتمالی نظام برنامه هستهای خود پاسخ نگفته» و «با 20 هزار سانتریفیوژ میتوان اورانیوم لازم برای 6 بمب اتمی را تولید کرد»، مینویسد: در شرایطی که ایران زیرساختهای هستهایاش را جزئی از غرور و استقلال خود میداند و خواسته آمریکا مستلزم نادیده گرفتن این مسائل است، میتوان تصور کرد که ایران در مقابل به عقب بازگرداندن برنامه هستهایاش مقاومت خواهد کرد. در مقابل واشنگتن حاضر نیست ایران را به عنوان کشوری در آستانه هستهای شدن بپذیرد.
در ادامه تحلیل فارینپالیسی آمده است: «اوباما به صراحت گفته است ایران نمیتواند تأسیسات غنیسازی فردو و یا رآکتور آب سنگین را داشته باشد و علاوه بر این، باید تعداد سانتریفیوژهایش را کاهش دهد. من در زمره کسانی هستم که معتقدند آمریکا میتواند برنامه غنیسازی محدود ایران را بپذیرد، اما به نظر من تعداد سانتریفیوژها باید اندک باشد، قطعاً کمتر از 10 درصد ] 2 هزار دستگاه[ تعداد کنونی آنها- که قریب به 20 هزار دستگاه است. افزون بر این، این تعداد نمیتواند شامل سانتریفیوژهای نسل بعدی که ایران هم اکنون در حال ساختشان است، باشد.راس در پایان تصریح میکند: در حقیقت اظهارات آیتالله علی خامنهای رهبر عالی ایران، روحانی رئیس جمهوری و جواد ظریف وزیر خارجه وی حاوی کوچکترین نشانهای نیست که گویای اعتقاد آنها به لزوم تقلیل برنامه هستهایشان در راستای این محورها باشد.
حتی در رؤیا نمیگنجید که ایران مانند امروز قدرتمند شود
«از قرنها پیش هرگز میراثداران تاریخ ایران در رؤیاهایشان هم نمیگنجید که محور قدرت در منطقه باشند».هفتهنامه فرانسوی نوول ابزرواتور در تبیین مطلب فوق نوشت: ایران از همان آغاز انقلاب اسلامی آرزو داشت یک دیپلماسی منطقهای برای خود در محدوده میان آسیای مرکزی، افغانستان و پاکستان، خاورمیانه و قاره آفریقا تعریف کند.آنتوان اسفر نویسنده این تحلیل میافزاید: در جنگ میان عراق و ایران در سالهای 1980-88 تنها کشور عربی که از ایران پشتیبانی کرد سوریه بود که حکومتش را علویها- یعنی یکی از شعبههای مذهب شیعه- اداره میکردند. از درون این جنگ، ایران نه تنها بعنوان یک قدرت منطقهای بیرون آمد، بلکه خود را به مثابه واتیکان شیعیان نمایان ساخت.
نویسنده آنگاه به حادثه یازده سپتامبر و ظهور القاعده میپردازد که باعث ایجاد یک ائتلاف جهانی علیه تروریسم شد و به مداخله نظامی در عراق انجامید. وی مینویسد: این حوادث یک هدیه غیرقابل انتظار برای ایران بود که باعث شد همه قدرت در عراق به شیعیان تفویض گردد و همچنین شاهراهی در مقابل ایران گشود که یک مسیر طولانی از بغداد تا دمشق را پوشش میداد و در لبنان بویژه تا مرزهای جنوبی این کشور، یعنی تا قلب استحکامات حزبالله ادامه مییافت.
نوول ابزرواتور خاطرنشان کرد: «لااقل از قرنها پیش تاکنون، هرگز میراثداران تاریخ ایران حتی در رویاهایشان نمیگنجید که مذهب شیعه، چنین محور مقتدر ژئوپولیتیکی در منطقه ایجاد کند، بطوری که امپراطوری پارس به یک قدرت مدیترانهای تبدیل گردد. این پیروزی نتیجه رفتارهای آمریکا و متحدان غربیاش در عراق است. با اتکا به این تصویر حالا بیشتر میتوان فهمید که چرا ایران بیقید و شرط از حکومت سوریه دفاع میکند و نمیخواهد اجازه دهد که یکی از پایههای اصلی قدرتش در خاورمیانه فرو ریزد».
پیشرفتهای ایران غیرقابل انکار و غبطهبرانگیز است
عضو هیئت مدیره شبکه الجزیره میگوید پیشرفتهای ایران غیرقابل انکار و غبطهبرانگیز است.فیصل القاسم متولد سوریه و دارای تابعیت انگلیس، پیش از این همکار شبکههای بیبیسی و امبیسی بوده و هم اکنون در میان هیئت مدیره شبکه الجزیره قرار دارد. وی ضمن مقالهای نوشت: نمیتوان انکار کرد که ایران، برعکس بسیاری از کشورهای عربی، از چند دهه پیش در تلاش است تا خود را، نه فقط در زمینه نیروی انسانی که دارای وزنی در منطقه است، بلکه به عنوان یک قدرت نظامی، اقتصادی و علمی ثابت کند.وی میافزاید: هیچ انسان عاقلی نمیتواند برای این عزم و اراده ایرانی احترام قائل نشود. شیوه کار آنها مانند قالیبافان توانمند ایرانی است که برای بافتن قالیچههای بسیار زیبا و ظریف، دست از تلاش نمیکشند، حتی اگر سالها وقت صرف آن شود. عربها اما، برعکس ایرانیها، کمنفساند و از لحاظ جدیت و ثبات و پایداری توان رقابت با آنها را ندارند. القاسم مینویسد: باید به مبارزه ایران با غرب برای دستیابی به انرژی اتمی غبطه خورد. آنها بالاخره توانستند خود را به عنوان یک قدرت هستهای به دنیا معرفی کنند و به یمن سیاستهای بلندپروازانه که از نگاه کسی پنهان نیست، توانستهاند در سراسر منطقه نفوذ داشته باشند. به منطقه هم قانع نیستند و پا به آفریقا و آمریکای جنوبی گذاشتهاند.